محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

معجزه مامان و بابایی

محمد حسام هفت ماهه من

پسر گلم امروز شما 27 هفته ات تموم شد و رفتي بسلامتي توي 7ماه سه ماهه سوم بارداري مبارک...تو اين روزا کلي داريم با هم کيف ميکنيم تو تکون ميخوري و من قربون صدقت ميرم..از رو شکمم يه دفعه ويراژ ميري و بابايي قند تو دلش آب ميشه... يه شب بابايي ميگفت اصلا نميتونه تصور کنه که تو نباشي منم دقيقا هيمن حسو دارم..تو جزيي از بودن ما شدي و بدون انگار ديگه هيچي قابل تصور نيست... محمد حسام قشنگ صداي قلبتو چند بار تواين هفته شنيدم...دوست دارم ساعت ها بشينم و به اين صدا گوش کنم...با اين صدا جون ميگيرم...بابايي خيلي دلش ميسوزه که نتونسته تا حالا صداي قلبتو بشنوه... محمد حسام مامان شبا که برات قرآن ميخونم خيلي آروم ميشي...فک ميکنم داري گوش ميکني..آرزو ...
26 خرداد 1392

محمد حسام مامان

محمد حسام...اسم پسر گل من و باباييه نفس من نميدوني چقدر بي قرارديدنتم.... از ديروز حرکاتت خيلي عجيب و غريب شده...شديد شده...يه دفعه وول ميخوري تو پهلوهام... ههمه ميگن ني ني ها تو اين دوره خيلي به مادرشون وابسته ان..اما نمي دوني چقدر بهت وابسته شدم.. گاهي اينقدر دلم برات تنگ ميشه که فک ميکنم هرلحظه ممکنه ببينمت..انگار برام شکل گرفتي و بزرگ شدي.... بعد خودم از دلتنگي خودم خندم ميگيره و از خودم تعجب ميکنم ...من که تا حالا هيچ بچه هاي را بغل نکرده بودم حالا واسه ديدن تو ثانيه شماري ميکنم.... تمام لحظاتم را تو پر کردي...خيلي برام عزيزي برات يه عالمه اسباب بازي فکري خريدم....خيلي با نمکن.انشالا زودي بدنيا بياي و با همشون بازي کني ب...
16 خرداد 1392
1